دنیای غریب پدر سالاری

ساخت وبلاگ
برای نوشتن این پست طبق معمولی که باید تا به حال دستتون آمده باشه در ذهنم خطابه بلند ردیف کردم که چرا نمی نویسم بعد دیدم تمام آن خطابه را می توان در یک جمله سرهم کرد و خلاص: من خیلی خسته هستم.  البته خلاصی به آن معنا که در فکر شماست وجود نداره. نشانه اش هم همین پست، یک روده درازی (این اصطلاح واقعا از کدوم گوری آمده؟) مفصل در شرح اینکه من چه مرگمه، چرا خفه خون گرفته ام، این لوس بازی چیست و از همین دست لاطائلات. اما همین الان جلوی خودم را می گیرم. خستگی احتیاج به توضیح نداره. روحا فشرده و جسما به فنا رفته ام و انگاری این تو بمیری از آن تو بمیری های قبلی نیست. الان براتون میگم.  حقیقتش را بخواهید دست راست و چپم هر دو نفله و داغون شده اند. هر چند دو پای بنده قوی و ورزیده است و فی المثل اعمالی ازشون سر می زنه که از پای جوون بیست ساله سر نمی زنه، (البته جوان بیست ساله شهر نشین تنبل)، دو دست بنده کلا مزخرف و به درد نخورند. اصلا دستان من به ریختم نمی اد. دو تا چوب دراز که انگاری عوضی به جای اینکه به هیکل یک آدم لاغر بنشینند روی تن یک خرس قطبی درآمده اند (اجازه بدهید خرس قطبی باشم این را از من نگیرید). البته در ظاهر این جوری ها هم نیست اما واقعا دستان بی خاصیتی دارم. نشان به آن نشان که همین الان مفصل آرنج دست راست در صورتی که نسبت به میز تحریرم زاویه ای غیر از زاویه معمول بگیرد حسی مثل برق گرفته ها به من القا می شود. بعله بعله می دونم نقطه ای در آرنج هست که در صورت ضربه دیدن جد و آباد آدم را تا نزدیکی های چشم بالا می اورد اما برای من این نقطه نه آن نقطه آشناست و نه درد حاصل دردی که شما هم ممکن است تجربه کرده باشید. خلاصه که تکیه دادن آرنج به میز شده دردسر. هر جا با دنیای غریب پدر سالاری...
ما را در سایت دنیای غریب پدر سالاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9kamsin1 بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 27 آذر 1402 ساعت: 21:53

توضیحی وجود ندارد. آنچه در پی می اید همه تفسیر است.

برای درخواست رمز لطفا آدرس ای میل یا وبلاگ معتبر خود را در کامنت خصوصی قید کنید. البته تضمینی نیست که رمز برای همه ارسال شود. وبلاگ تازه تاسیس هم قبول نیست.
Sexism, Racism, Ageism and Homophobia
Are not welcome in this area

دنیای غریب پدر سالاری...
ما را در سایت دنیای غریب پدر سالاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9kamsin1 بازدید : 39 تاريخ : دوشنبه 27 آذر 1402 ساعت: 21:53

توضیحی وجود ندارد. آنچه در پی می اید همه تفسیر است.

برای درخواست رمز لطفا آدرس ای میل یا وبلاگ معتبر خود را در کامنت خصوصی قید کنید. البته تضمینی نیست که رمز برای همه ارسال شود. وبلاگ تازه تاسیس هم قبول نیست.
Sexism, Racism, Ageism and Homophobia
Are not welcome in this area

دنیای غریب پدر سالاری...
ما را در سایت دنیای غریب پدر سالاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9kamsin1 بازدید : 35 تاريخ : شنبه 18 آذر 1402 ساعت: 12:16

در امر مقدس نوشتن اهمال کاری می کنم چون حوصله ندارم. چندی پیش یکی از دوستان محترم به من گفتند که گاهی اوقات احساس می کنند که وقتی در این وبلاگ کامنت می گذارند احساس امنیت کامل همراهشون نیست. بعضا یکی پیدا می شه یک چیزی میگه که آدم نه تنها خوشش نمی اد یعنی ذهنیتش با کامنت دیگران همراه نمی شه، بلکه واقعا حس می کنه که اینجا امنیت لازم برای نظر دادن نداره. خلاصه که پیش میاد که اوضاع از کف به در بشه و احتیاط جای خلاقیت را بگیره.  راستش من هم دوست ندارم کلمات و اشاراتی را که در اینجا به کار می برم در متن دیگه و به منظور دیگه جای دیگر هم ببینم. اصلا این وبلاگ به خاطر این موضوع رمز دار شد تا اگر زمانی نوشته های خودم را گوگل کردم سر از سایت های تبلیغاتی برای محصولات جنسی در نیاورم، حالا کپی کردن فکر و نظر برای بقیه وبلاگ ها پیشکشم! اصلا دست کسی که به نوشته های من ارجاع می ده درد نکنه ولی وقتی این ور و آن ور ارجاعات لحن گوشه کنایه  و مسخره کردن  پیدا می کنه، وسواس ذهنی بیچاره ام می کنه و برای کسی که می دونه وسواس ذهنی یعتی چی توضیح اضافه لازم نیست.  اوضاع و روزگار هم در مرز افتضاح و فاجعه است. نمی شه با بدبختی های ساری و جاری شوخی کرد، نمی شه در این شرایط از من و اوضاع شلغمی ذهنم حرف زد، نمی شه گنده ....وز شد و از فلسفه و تاریخ جوری حرف زد که انگاری حالیمه، و مسلما نمی شه این حقیقت را هم نادیده گرفت که آبجی تون در مرز افسردگی است و دلش دیگه هیچی نمی خواهد. آرزوهاش ازش دور شده اند و رویاهاش به فناک رفته اند. مدام به این موضوع فکر می کنه که کاش پنگوئن بود و آدم نبود، شیر گرسنه بیشه های خشک بود و آدم نبود، روباه دشت های پر از برف بود و آدم نبود، گرگ تای دنیای غریب پدر سالاری...
ما را در سایت دنیای غریب پدر سالاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9kamsin1 بازدید : 35 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1402 ساعت: 12:59